جدول جو
جدول جو

معنی قوی رای - جستجوی لغت در جدول جو

قوی رای
آنکه رای و اندیشۀ درست و نیرومند دارد
تصویری از قوی رای
تصویر قوی رای
فرهنگ فارسی عمید
قوی رای
نیورای نیکرای آنکه دارای اندیشه ای نیرومند است
تصویری از قوی رای
تصویر قوی رای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خود رای
تصویر خود رای
مستبد، لجباز خود رای بر مخیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قول سرای
تصویر قول سرای
سخنور، سرود گوی ترانه سرای
فرهنگ لغت هوشیار
نیوبخت خوشبخت بختیار نیکوحال خوشبخت: زیرا که چون بخت او قوی شد و تو نیز از قصد او تقاعد نمایی مدد قوت او کرده باشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوی بال
تصویر قوی بال
نیودل مرغی که دارای بال محکم و نیرومند است، دلیر باجرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوی حال
تصویر قوی حال
نیکوحال، خوشبخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خود رای
تصویر خود رای
Pontificator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
самоуверенный человек
دیکشنری فارسی به روسی
самовпевнений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ผู้เทศนาแบบเด็ดขาด
دیکشنری فارسی به تایلندی
অহঙ্কারী ব্যক্তি
دیکشنری فارسی به بنگالی
خودرائی کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ذو رای
تصویر ذو رای
بوشامند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی رای
تصویر بی رای
بی تدبیر، بی اندیشه، بیفکر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوی پی
تصویر قوی پی
سخت پی نیوگام سخت پی
فرهنگ لغت هوشیار
شیشه ای که بر روی آن با رنگ روغن یا رنگ خمیری شکل نقاشی کرده باشند، نوعی نقاشی بر روی شیشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وی را
تصویر وی را
ضمیرمنفصل سوم شخص مفرد درحالت مفعولی: (امیر وی را گفت)
فرهنگ لغت هوشیار